بازاندیشی Reflexivity

     بازاندیشی شامل تفکر وتامل درباره روش انجام تحقیق و درک نحوه تشکیل پیامدهای تحقیق در فرایندپژوهش است(Hardi,2001). آلوسون و اسکالدبرگ[1] ( 2000) بازاندیشی راتفسیر تفسیرهای انجام شده و نحوه رسیدن به تفسیر داده ها عنوان نموده اند. در اصل، بازاندیشی مستلزم درگیر شدن در ارزیابی انتقادی عمل خود و تامل وتفکر درباره دلیل بیان موضوعات و بررسی آنها با روشهای بخصوص و نحوه هدایت محقق برای رسیدن به راه حل ها وتئوری ها توسط این رویکردهای ویژه است. بازاندیشی را قوم نگار متن نیز تعریف کرده اند . زیرا به وسیله آن مشخص می شودکه چه مسایل دنیویی برای افراد داخلی جالب و سوال برانگیزاست و پیش فرضهای زمینه ای را آشکار می کند( Wolgar,1988).

این نکته بسیار حائز اهمیت است که بازاندیشی یک روش یا تکنیک روایی نیست و نباید فقط به انواع خاصی از رویکردهای معرفت شناسی منحصر شود. بازاندیشی انعکاس (یا تفکر انتقادی) بادقت ، صادقانه و آشکار درباره تجربه و فرآیند تحقیق است و نیازبه هوشیاری واندیشه مداوم ، تماشاو نظارت محقق بر خود در زمان مصاحبه ومشاهده دارد. بازاندیشی موثر ، عملی مشکل و پیچیده است Recoup,2008)). ایمل [2]( 2008) کار توأم با بازاندیشی را روشی می داند که عمل و فکر را تلفیق و یا به هم متصل می کند وشامل فکر کردن درباره اعمال خود و تحلیل منتقدانه آن با هدف ارتقای فعالیت حرفه ای است.


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد