ترکیب یا سنتز تئوری

ترکیب یا سنتز تئوری یکی از راهبردهای ساخت تئوری است که توسط والکر و اوانت  شرح داده شده است. در سنتز تئوری، مفاهیم یا عبارات به صورت یک شبکه یا یک کل سازمان داده می شوند. منظور از سنتز تئوری ارائه ونمایش یک پدیده برای شرح عوامل مقدم یا تاثیرگذار برآن یا پیشگویی اثراتی است که بعد از آن پدیده یا حادثه رخ می دهد. 

سنتز تئوری برای ارائه دیاگرام خلاصه و جامع یافته های تحقیق در مورد موضوع مورد علاقه استفاده می شود و تئوری های ترکیب شده می توانندبه چندین روش به صورت مدل یا دیاگرام بیان شوند. 

گام های سنتز تئوری: 

  1. موضوع مورد علاقه را انتخاب کنید.( ممکن است یک مفهوم/متغیر یا چارچوبی از چندین مفهوم باشد.) 
  2. مروری بر متون انجام دهید یا مشاهدات عرصه را به کار برید و به متغیرهای مربوطه توجه  کنید. مواردی که نشان دهنده  ارتباطات دوطرفه یا یکطرفه، مثبت ، خنثی  یا منفی، ضعیف و مبهم و یا قوی است را تعیین نمایید. 
  3. عبارات ارتباطی را به شکل الگوهای ارتباطی میان متغیرها سازمان دهید.دیاگرام ها می توانند برای بیانارتباطات مفاهیم و سازماندهی عناصر تئوری استفاده شوند.

focus groups در تحقیق گرانددتئوری

گروه متمرکز(مصاحبه گروهی) تعدادی از افراد با تجارب وخصوصیات مشترک را شامل می شود که توسط محقق به منظور استخراج ایده ها، افکار و ادراکات در مورد موضوعی خاص یا مرتبط با پدیده مورد علاقه ، تحت مصاحبه قرار می گیرند.  روش گروه های متمرکز در دیسیپلین پرستاری به صورت مصاحبه فرد با فرد برای ارزشیابی خدمات، تدابیر و یا برنامه ها کاربردپیدا کرده است. در مصاحبه گروه متمرکز، ایده های بدست  آمده توسط رویکردهای کیفی مورد تحلیل قرار می گیرند. از کاربردهای دیگر آن کمک به ساخت پرسشنامه و استفاده از آن در رویکرد تحقیقات کمی می  باشد.  

گروه متمرکز، تکیه محض روی ایده محقق یا یک مشارکت کننده ندارد، بلکه خود اعضاء گروه سوالات وپاسخ ها را ایجاد می نمایند.در علوم مراقبتی ، گروه متمرکز باعث ایجاد مصاحبه هایی در جهت تولید افکار ونقطه نظرات در مورد مراقبت سلامتی، ارزشیابی درمان و تجارب از بیماری می شود. 

قصد گروه متمرکز، بررسی طیف وسیعی از موضوعات در یک مطالعه نمی باشد. بلکه مصاحبه ها برای کسب اطلاعات صحیح بر روی دامنه ای محدود از موضوعات خاص در یک زمینه اجتماعی معطوف می باشند که در پی بررسی نظرات مختلف افراد نسبت به یکدیگر در این خصوص هستند. 

 

منبع: 

تحقیق گرانددتئوری در علوم پزشکی( فلسفه و اصول کاربردی) ، تالیف: دکتر مهوش صلصالی، علی فخر موحدی، محمدعلی چراغی

بازاندیشی Reflexivity

     بازاندیشی شامل تفکر وتامل درباره روش انجام تحقیق و درک نحوه تشکیل پیامدهای تحقیق در فرایندپژوهش است(Hardi,2001). آلوسون و اسکالدبرگ[1] ( 2000) بازاندیشی راتفسیر تفسیرهای انجام شده و نحوه رسیدن به تفسیر داده ها عنوان نموده اند. در اصل، بازاندیشی مستلزم درگیر شدن در ارزیابی انتقادی عمل خود و تامل وتفکر درباره دلیل بیان موضوعات و بررسی آنها با روشهای بخصوص و نحوه هدایت محقق برای رسیدن به راه حل ها وتئوری ها توسط این رویکردهای ویژه است. بازاندیشی را قوم نگار متن نیز تعریف کرده اند . زیرا به وسیله آن مشخص می شودکه چه مسایل دنیویی برای افراد داخلی جالب و سوال برانگیزاست و پیش فرضهای زمینه ای را آشکار می کند( Wolgar,1988).

این نکته بسیار حائز اهمیت است که بازاندیشی یک روش یا تکنیک روایی نیست و نباید فقط به انواع خاصی از رویکردهای معرفت شناسی منحصر شود. بازاندیشی انعکاس (یا تفکر انتقادی) بادقت ، صادقانه و آشکار درباره تجربه و فرآیند تحقیق است و نیازبه هوشیاری واندیشه مداوم ، تماشاو نظارت محقق بر خود در زمان مصاحبه ومشاهده دارد. بازاندیشی موثر ، عملی مشکل و پیچیده است Recoup,2008)). ایمل [2]( 2008) کار توأم با بازاندیشی را روشی می داند که عمل و فکر را تلفیق و یا به هم متصل می کند وشامل فکر کردن درباره اعمال خود و تحلیل منتقدانه آن با هدف ارتقای فعالیت حرفه ای است.